محور موهومی



Sunday, June 18, 2006




دقیقا برعکس
آن سوسکی که با اشتها
از کنار اسکناس هزار تومانی
رد می شود و می رود سراغ تکه بیسکوییت از کجا افتاده روی زمین ،
خوب می داند چه چیزی می خواهد ،
درست هم می داند .
اصلا هم برایش مهم نیس ،
چه چیزی را نمی خواهد .


***

تکه بیسکوییت من هم ،
سوراخیس در آسمان که باعث شگفتیس ،
لحظه ایس در مرز ناباوری و لذت که غنیمت است ،
سقفی است نزدیک و به زور دونفره ، که ملحفه صدایش می کنید .
و روشن است و نخی و خنک با طرح رنگین کمان
چتریس که شاید از بین انگشتانش باران نشت کند .
ساده تر
حفره ایس یحتمل پلاستیکی و تعبیه شده بر روی این اسپیکرها ،
چهره ایس شاید مغرور و غمگین
در آینه ؟
گوشه ایس در اتاقی در اواسط دنیا که پنجره ای دارد
رو به معمولی ترین چیز های پیش پا افتاده ،
که جهت رویت بال بال می زنند برای این چشم ها ،
انحنای تشک زیر تن
پیاده رو های خلوت
و کفش های آماده به خدمت
و قدم زدن
غرق ذوق های زودگذر و شناور در این وهم همیشگی .
فعلا همین ها کافیس .

posted by imaginary at 4:30 PM

<< Home